کد مطلب:149313 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

تأثیر امر به معروف و نهی از منکر اهل بیت امام پس از حادثه ی کربلا
بحث امشب من تتمه ای است از بحثهای ششگانه ی گذشته. از آنچه در جلسات قبل بیان گردید، معلوم شد كه لازم است ما اصل امر به معروف و نهی از منكر را احیاء كنیم و خودمان را هم با این اصل احیاء كنیم. تعبیری دارد امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره ی تقوا كه به اصطلاح منطق، شبه دور است. می فرماید: «الا فصونوها و تصونوا بها» [1] ایها الناس! تقوا را صیانت و حفظ كنید و خودتان را به وسیله ی تقوا صیانت كنید. به نظر می رسد این دور است. ما باید تقوا را صیانت كنیم یا تقوا باید ما را صیانت كند؟ جواب این است: هر دو. این دور است اما نه دور محال. گفت:



سلسله ی این قوم جعد مشگبار

مسأله ی دور است اما دور یار



چون نگهداری ما از تقوا به یك شكل است و نگهداری تقوا از ما به شكل دیگر. ما باید تقوا را صیانت كنیم و تقوا باید و می تواند ما را صیانت كند. در اینجا هم همین طور است. ما باید امر به معروف و نهی از منكر را احیاء كنیم و امر به معروف و نهی از منكر متقابلا باید ما را احیاء كند و خواهد كرد.

ما پیرامون عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی، فقط از آن


جنبه اش بحث كردیم كه این عنصر چه اندازه تأثیر داشته است، محرك و باعث بوده است، انگیزه ی حسینی بوده است. ولی غیر از این، مطلب دیگری هم هست و آن اینكه در این نهضت چقدر امر به معروف و نهی از منكر عملا صورت گرفت؟ وجود مقدس حسین بن علی علیه السلام [در این نهضت عملا یك آمر به معروف و ناهی از منكر بود] و از او بیشتر، بعد از شهادت ابا عبدالله علیه السلام اهل بیت بزرگوار آن حضرت، از بعد از روز عاشورا، از همان روز یازدهم و حداقل از روز دوازدهم به عنوان یك گروه امر به معروف و نهی از منكر در آمدند و تا پایان این ماجرا هر جا كه بودند امر به معروف و نهی از منكر كردند. آنها هرگز به صورت یك جمعیت شكست خورده در نیامدند. آنها هم مثل خود ابا عبدالله، پایان كار را زنده ماندن یا كشته شدن نمی دانستند كه بگویند مطلب این بود كه حسین زنده بماند و به خلافت برسد یا حداقل در گوشه ای برود زندگی كند، پس حالا كه حسین كشته شد مطلب تمام شد؛ نه، آنها دنبال همان هدف حسینی بودند. كشته شدن ابا عبدالله، از یك نظر برای آنها آغاز كار بود نه پایان كار. و چقدر زیبا و جالب توجه است وضع اهل بیت پیغمبر! و راستی وقتی انسان اینها را تجزیه و تحلیل می كند، در مقابل این عظمت و زیبایی، در مقابل این قوت، در مقابل این قدرت روح، در مقابل اینهمه ایمان و یقین، در مقابل اینهمه شجاعت روحی غرق در حیرت می شود و جز اینكه در مقابل آنها سر تعظیم فرود آورد كار دیگری نمی تواند بكند. تا آخرین لحظه تبلیغ كردند، نهی از منكر و امر به معروف كردند، دعوت به اسلام كردند. محبت و بلكه معرفت علی علیه السلام و اهل بیت پیغمبر اساسا در همه ی شام وجود نداشت؛ یعنی كسی آنها را نمی شناخت، و اگر هم می شناختند به صورتهای بسیار زشتی می شناختند. ولی ببینید اهل بیت پیغمبر چه كردند؟! فقط یك نمونه اش را عرض می كنم و بعد وارد مطالب دیگری می شوم.


[1] نهج البلاغه، خطبه ي 189.